مهربانستان

در حال حاضر اینجا دفتریست که مَسندی شده تا نگاره‌های من ثبت شوند!

مهربانستان

در حال حاضر اینجا دفتریست که مَسندی شده تا نگاره‌های من ثبت شوند!

مهربانم آرزوست!...

۱۴۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمان امنیتی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف قسمت چهل و ششم

نشستم فکر کردم دیدم اگر بخوایم فقط تعقیب کنیم چیزی دستمون و نمیگیره. با بچه های داخل ایران ارتباط گرفتم و گفتم سوابق علمی و اخلاقی و خانوادگی و.... همه چیزه این استاد ایرانی رو برام بفرستید. اونها هم حدود دو سه ساعت بعد همه چیزو از طریق کلمات کدگزاری شده و فوق امنیتی سری به دست عامل ما در سفارت ایران و اون هم به دست من رسوند.

  • ۱ نظر
  • ۱۷ خرداد ۹۷ ، ۰۹:۰۰
  • ۱۰۷۷ نمایش | میـMiRـرزا

بسم الله الرحمن الرحیم
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف قسمت چهل و پنجم

بعد از یه مدتی استیولوگانو خودش به متی والوک ایمیل میزنه که یه سایت جدید راه اندازی کن، با فلان عنوان که تا فاز جدید شناسایی سوژه ها کلید بخوره.

یه چیزی رو هم بگم که شاید بگید چطوری متوجه میشدید اون ارتباطات و.

  • ۰ نظر
  • ۱۵ خرداد ۹۷ ، ۰۹:۰۰
  • ۱۰۷۲ نمایش | میـMiRـرزا

بسم الله الرحمن الرحیم
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف قسمت چهل و چهارم

اما یک سری مصاحبه هم داریم که بین 10 الی 15 نفر انجام میشه. و بعدش هم ما از بین اینا 4 الی 5 نفرو انتخاب میکنیم، باهاشون مصاحبه حضوری میکنیم توی تهران، و این 4 الی 5 نفری که توی مصاحبه دوم قبول شدند، 3 نفرشون و میبریم اسلواکی!!!

  • ۰ نظر
  • ۱۳ خرداد ۹۷ ، ۰۹:۰۰
  • ۱۲۱۱ نمایش | میـMiRـرزا

بسم الله الرحمن الرحیم
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف قسمت چهل و سوم

فوری با دوتا از کارشناسای تشکیلاتمون جلسه تشکیل دادم. نظر هردوتاشون این بود که طعمه های دشمن و آگاه کنید. منتهی برو بهشون خیمه شب بازی یاد بده تا حریفت شک نکه. من گفتم میشه یکیشون و فعلا بزاریم  بدون اینکه از این چیزا با خبر باشه بازی کنه، و ببینیم تهش چی میشه؟ چون من زیاد مایل به این قضیه نیستم که هردوتاشون و آگاه کنیم. که نظر هر دوتا کارشناس این بود اینطور نشه بهتره.

  • ۲ نظر
  • ۱۱ خرداد ۹۷ ، ۰۹:۰۰
  • ۱۱۹۰ نمایش | میـMiRـرزا

بسم الله الرحمن الرحیم
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف قسمت چهل و دوم
   
شروع کرد...

بسم الله الرحمن الرحیم.

ببخشید که مزاحم شما شدم این وقت صبح، دلیلشم این بود که بعد از شما با یه سرویس امنیتی از آلمان ساعت 8صبح قرار ملاقات دارم بابت تبادل اطلاعاتی و تجربه ها و همکاری های امنیتی و تا شب همینطور وقتم پر هست. روزای دیگه هم اگر میخواستیم وقت بزاریم شاید دیر میشد.

  • ۰ نظر
  • ۰۹ خرداد ۹۷ ، ۰۹:۰۰
  • ۱۱۹۲ نمایش | میـMiRـرزا

بسم الله الرحمن الرحیم
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف قسمت چهل و یک

ساعت16

ساعت 4بعد از ظهر بود دیدیم بچه هایی که توی لابی هتل نشسته بودند، خبر دادند سوژه داره میاد بیرون. فورا به بچه های اداره که از قبل هماهنگ بودیم، بی سیم زدم برق منطقه ی (.....) در تهران قطع بشه.

به بچه های داخل هتل هم بی سیم زدم با حفظ و در نظر گرفتن تمامیِ شرایط حفاظتی و امنیتی، و ثابت موندن تمومیه وسائل اتاق سوژه سر جاش، وارد اتاق بشید. یک ساعت هم بیشتر وقت ندارید.

  • ۰ نظر
  • ۰۷ خرداد ۹۷ ، ۰۹:۰۰
  • ۱۲۲۱ نمایش | میـMiRـرزا
مهربانستان
آخرین نظرات