مهربانستان

در حال حاضر اینجا دفتریست که مَسندی شده تا نگاره‌های من ثبت شوند!

مهربانستان

در حال حاضر اینجا دفتریست که مَسندی شده تا نگاره‌های من ثبت شوند!

مهربانم آرزوست!...

مستند داستانی امنیتی عاکف - سری سوم - مقدمه

پنجشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۶:۲۶

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

با عرض سلام و احترام خدمت شما مخاطبان محترم خیمه گاه ولایت.

این بار با اومدم خدمتتون تا مثل گذشته «انتشار سری اول و سری دوم مستند داستانی امنیتی» طی مدتی شب‌ها رو در کنار هم باشیم.

اگر شما هم پیگیر این داستان جذاب و عالی هستید، صبح‌ها ساعت 9 قسمت جدید منتشر خواهد شد.


فهرست - آخرین قسمت سری دوم


هدفم از نوشتن این مطالب وَ نشر اون در فضای سایبری این هست که ضریب هوش امنیتی مردم محترم کشورم و مخاطبانم رو در حد توانم افزایش بدم، تا از اتفاقات مهمی که به صورت چراغ خاموش و زیر پوستی در این کشور داره می افته همه رو مطلع کنم.
هدفم این هست تا از خیانت ها و خدمات بگم. از رشادت ها و سختی های جوانان خادم این مملکت بگم که هیچ ادعایی ندارند، وابسته به هیچ جناحی نیستند، نامشان هم در هیچ کجای این عالم ثبت و ضبط نشده وَ فقط به فکر خدمت به ایران عزیز هستند.

اما بعد...

طی این دوسال اخیر، بخصوص پس از انتشار مستند داستانی امنیتی عاکف « سری اول - سری دوم » خیلی ها بدنبال دیدن عکس یا آدرس و نشونه ای از این حقیر بودند. حتی در اینستاگرام و ایتا و تلگرام خیمه گاه ولایت بابت این موضوع پیام میدادند "چرا از شما تصویر مشخصی وجود نداره!" که خداروشکر نتونستن بدست بیارن وَ تا ابد هم بدست نخواهند آورد.

به همین دلیل، بنا بر پیشنهاد یک دوست محترم و ارزشمند، برای اینکه کمی از حس کنجکاوی مخاطبان محترم کم کنم، خودم و اینطور براتون معرفی میکنم.

من عاکف سلیمانی هستم، سنم و دقیق نمیگم اما برای اینکه بدونید فقط میگم بین 30 تا 40 ! عاکف جوانی هست که دغدغه ی این مملکت و داره! مهم نیست در کجا خدمت میکنه! بعضیا تصورشون براین هست که عاکف سلیمانی نیروی وزارت اطلاعات هست، بعضی هم معتقدند عاکف یک مامور امنیتی در سازمان اطلاعات سپاه هست، بعضی هم معتقدند در نیروی قدس ( شاخه عملیات های برون مرزی سپاه ) کار میکنه! اما عاکف به همه یک جمله میگه:

« من یک بسیجی ساده هستم که حتی کارت فعالم رو نگرفتم...»

به نظرم مهم نیست عاکف، و عاکف ها در کجا وَ در چه نهادی خدمت میکنند!

تیکه کلام عاکف این هست که مهم اینه برای این مملکت و مردمش دغدغه داریم، وَ دوست داریم تا ابد این آرامش و امنیت برقرار باشه.

عاکف سلیمانی جوانی هست که قدش 195 هست، با موهای بلند و نسبتا لَخت، ریش های مشکی که لا به لای اون کمی هم چندتار سفید پیدا میشه، بخصوص قسمت حنک « چانه » ! اینم براتون بگم که یه نیروی امنیتی معمولا بخاطر فشارها و سختی کار زود شکسته میشه! بگذریم.

جونم براتون بگه که عاکف سلیمانی چهارشونه هست و دست های مردونه ای داره. عاکف چهره ای کاملا جدی داره ولی به وقتش هم میخنده. عاکف مژه های بلندی داره و ابروهای کشیده که به قول خودش گاهی در جمع دوستانش میگه « ابروی من شکل ذوالفقار امام علی هست!»

عاکف سلیمانی به شدت دلسوزه! حتی گاهی برای جاسوسی که در تورش قرار میگیره دعا میکنه تا سر به راه بشه.

از همه مهمتر، عاکف فرزندِ شهید هست. یعنی فرزند شهید حاج علی سلیمانی از چریک ها و بچه های اطلاعات و عملیات هشت سال دفاع مقدس که در کردستان ضربه هایی به بعثی های متجاوز و کوموله دموکرات ها و ضدانقلاب زد که هنوز هم که هنوز هست ازش کینه به دل دارند.

من فرزند شهید علی سلیمانی هستم که پا در جای پای پدرم گذاشتم و خون اون شهید بزرگوار در رگ های من جریان داره، وَ قسم خوردم به شیر پاک مادرم تا زمانی که زنده هستم از راه پدرم بر نگردم و برای مردمم، کشورم، ناموسم، وَ برای آب و خاک این مملکت تلاش کنم تا کسی بهش نگاه چپ نکنه.

به قول شاعر: گرگ ها خوب بدانند در این ایل غریب / گر پدر رفت تفنگ پدری هست هنوز.

این ها رو نوشتم تا وقتی مستند داستانی امنیتی عاکف و میخونید، راحت تصورم کنید و باهم بیگانه نباشیم تا بتونیم ارتباط خوبی داشته باشیم.

خب! میخوام کمی خودمونی تر براتون حرف بزنم. راستش دوست دارم در این بخش از مقدمه تشکر کنم از کسانی که به خیمه گاه ولایت کمک میکنند. از ادمین عزیزم با نام فاتح اسراییل، از عماد، از طراح و از خانوم محترمی که با نام جهادی دختر ایرانی فعالیت میکنند.

همچنین تشکر ویژه ای هم میکنم از خواهر محترم سرکار خانوم دکتر #پرستومروجی که برای بهتر نوشته شدن این مستند داستانی امنیتی، در راستای اهداف مشترک انقلابی دلسوزانه یاری رساندن تا مطالبی که تقدیم شما بزرگواران میشه، به نحو احسن باشه.

وَ کلام آخر اینکه:

اگر در این مستند داستانی امنیتی اشتباهاتی سهوی برای شما روئیت میشه، بگذارید به حساب این بنده ی حقیر.

ارادتمند: عاکف سلیمانی فروردین 98

  • ۹۸/۰۵/۰۳
  • ۲۷۱۴ نمایش | میـMiRـرزا

رمان امنیتی

مستند داستانی امنیتی عاکف

نظرات (۶)

سلام و عرض ادب ، شما که از دوستان راوی هستین اطلاع دارین که سری ۵ در راه هست یا خیر ؟ و اینکه ایشون هنوز در این دنیای فانی هستند ؟
پاسخ:
سلام و احترام
اجازه بدین همین قسمت ناتمام رو تکمیل کنیم تا به قسمت بعدی برسیم
سلام سری سوم این مستند داستانی منتشر نکردید؟ کجاست؟
پاسخ:
سلام
جای خاصی نیست! :)
سلام واقعا این مستند داستان ها اینقد جالب بودن ک من ی روز کامل فقط میخوندم و چقد لذت بخش تلاش و خدمت در راه انقلاب و پیروی از حضرت اقا در صورتی ک گمنام باید عمل کنی ودر این راه فدا شدن خود و خانواده بدون چشم داشت همیشه در معرض تهمت و خطر بودن اما بالاتر از این خطرات حضور این غربکداهای بی سراپا بیشتر از دشمن ادم رو عذاب میدن ان شاءالله خدا عاکف و عاکف ها رو روسفید نگه داره و موفق و مرگ همه مرگ سرخ باشه ن در بستر مردن یاحسین
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
*******************
پاسخ:
مطلبتون رو همینجا بفرمایید در خدمت هستم
آقا چندماه خبر از مستند نیست من خیلی پیگیری میکردم داستانا رو .لطفا
پاسخ:
سلام
اگر عمری بود در سال آینده ادامه این داستان منتشر خواهد شد. 🙏
سلام و احترام خدمت مدیر محترم وبلاگ خیلی مطالبت جالبا دستت درد نکنه
ممنون میشم به ما هم سر بزنید و برای بهتر شدن سایتمون نظر بدید
پاسخ:
سلام آقا امیررضا
پایگاه خوب و هدفمندی رو راه اندازی کردی که امیدوارم پیشرفت خوبی داشته باشی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
مهربانستان
آخرین نظرات