مهربانستان

در حال حاضر اینجا دفتریست که مَسندی شده تا نگاره‌های من ثبت شوند!

مهربانستان

در حال حاضر اینجا دفتریست که مَسندی شده تا نگاره‌های من ثبت شوند!

مهربانم آرزوست!...

۱۴۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمان امنیتی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

پناهی رفت. منم در رو بستم اومدم نشستم اون دو صفحه پرینتی که از وضعیت اون متخصص هسته‌ای برام آورد مطالعه کردم.

اما اون شخص چه کسی بود!

  • ۳ نظر
  • ۱۲ مرداد ۹۸ ، ۰۹:۰۰
  • ۱۳۷۲ نمایش | میـMiRـرزا

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

عاصف گفت:

- آخه ظاهرا یکی از سوالاشون از اون شخصی که آمارش رسیده بهمون این بود که چیکاره‌ای، آقایی هم که مدعی کارمند سازمان اتمی بودن هست، برای اینکه بهش حالی بدن گفته کارمند فلان جا هستم تا با این حرکت برای خودش اعتبار بخره. بچه های انتظامی هم بخاطر حساسیت شغلی اون شخص موضوع رو به اداره ما ارجاع دادن، بچه های اداره هم به واحد ما.

  • ۲ نظر
  • ۱۱ مرداد ۹۸ ، ۰۹:۰۰
  • ۹۰۵ نمایش | میـMiRـرزا

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

نور گوشیم و کم کرده بودم تا خاموش نشه و صرفه‌جویی در مصرف باطری حساب بشه. همزمان یه پیام از سیدعاصف عبدالزهرا اومد. داشتم پیام رو باز می‌کردم اما از شانس بد من گوشیم خاموش شد. بی سیم هم که همرام نداشتم. از طرفی هم اگر بیسیم داشتم، بین مردم نمی‌شد جلب توجه کرد وَ نباید گاف می‌دادم. خیلی ذهنم مشغول شد. چون همزمان درگیر یه پرونده‌ای هم بودیم که باخودم گفتم شاید برای اون باشه.

  • ۰ نظر
  • ۱۰ مرداد ۹۸ ، ۰۹:۰۰
  • ۹۱۲ نمایش | میـMiRـرزا

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

زنگ زدم به خانومم، چندتا بوق خورد جواب داد. گفتم:

+ سلام فاطمه زهرا خانوم. احوال شما؟

-  به‌به سلام آقا محسن. چطوری آقای معاون. تو خوبی؟

  • ۰ نظر
  • ۰۹ مرداد ۹۸ ، ۰۹:۰۰
  • ۷۷۴ نمایش | میـMiRـرزا

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

گفتم:

+ سلام عاصف. خوبی؟

- سلاااام! به‌به، ببین کی زنگ زده. مخلص داداش!

+ دیشب عجب جک‌هایی می‌فرستادی برام. دمت گرم. روحم شاد شد.
  • ۰ نظر
  • ۰۸ مرداد ۹۸ ، ۰۹:۰۰
  • ۷۲۵ نمایش | میـMiRـرزا

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

به حاجی گفتم:

+ حاج کاظم من این یه کارو ازت می‌خوام. من کسی رو غیر عاصف درون ذهنم ندارم، حقیقتش هم اینه اصلا به غیر اون به کسی فکر نکردم. من با عاصف هماهنگم. ضمنا جدای این مسائل ، ما سال ها در پرونده‌های مختلف داخلی و بین‌المللی با هم دیگه کار کردیم. روحیات‌مون به هم نزدیکه. فکرامون و هوش‌مون با هم نزدیکه. داشتم امروز پروندش رو می‌دیدم، نوشته بود از هفت سال گذشته تاکنون حدود سی‌صد و شصت و چهار تا عملیات و ماموریت‌های موفق داشته. این کم چیزی نیست. خیلی‌ها از عاصف ده سال بزرگتر هستن و بیشتر از اون داخل این سیستم بودن، وَ هنوز هم هستن، اما نصف عاصف موفقیت ندارن. پس کمک کن بیاد برای من بشه. حضورش برای من دل‌گرمیه، اونم در این واحد حساس.

  • ۰ نظر
  • ۰۷ مرداد ۹۸ ، ۰۹:۰۰
  • ۶۷۷ نمایش | میـMiRـرزا
مهربانستان
آخرین نظرات