مهربانستان

در حال حاضر اینجا دفتریست که مَسندی شده تا نگاره‌های من ثبت شوند!

مهربانستان

در حال حاضر اینجا دفتریست که مَسندی شده تا نگاره‌های من ثبت شوند!

مهربانم آرزوست!...

۱۴۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمان امنیتی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

گفت:

- چشم. حله.

رفتم سمت تامی برایان. داشت خودکارو که دو سه سانتی تقریبا رفته بود داخل گوشت رونِ پای چپش در میاورد. چون بدنه خودکار فلزی بود و از اون خودکارای گرون قیمت بود. فریاد زدم سرش و گفتم دست نزن بهش. بزار همون داخل باشه.

  • ۷۶۸ نمایش | میـMiRـرزا

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

خوبه شما هم بدونید که من از بچگیم به طرز وحشتناکی گلوی دیگران و چنگ میزدم میگرفتم. چون در هیچ صورت گلوی کسی و نمی گیرم مگر اینکه اون لحظه خون به مغزم نرسه و فوق العاده عصبی باشم. اینجا هم در قبال تروریست آمریکایی اون حالت و داشتم. برای من کشتن اون مهم نبود. برای من گرفتن قطعه مهم بود. هر چند قصدم این بود در انتها یه بلایی سرش بیارم که یک جا نشین بشه. اما خب این کارها برای مرحله ی آخر بود. چون این حروم زاده خیلی از بچه های ما رو شهید و مجروح کرده بود با تیمش. دلم میخواست میکشتمش. ولی بهش نیاز داشتم.

  • ۷۰۷ نمایش | میـMiRـرزا

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

به هزار زحمت در رو با آموزشهایی که دیده بودم سیستم کامپیوتریش و ریختم بهم و باز کردم آروم.

خیلی آروم رفتم داخل. احساس کردم یه صدایی داره میاد از توی یکی از اتاقا. حدس زدم تامی برایان توی اون اتاق هست. صداخفه کن و بستم تن کُلتَم و بعدش مسلح کردم و به طرز وحشتناکی درب اون اتاقی که نیم باز بود و یه صدای کوچیکی می اومد ، لگد زدم و رفتم داخل دیدم خودشه. وقتی وارد شدم دیدم روبروی یه آینه بزرگ و قدی، ایستاده و داره مشروب زهرمار میکنه.

  • ۷۹۴ نمایش | میـMiRـرزا

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

- چیکار کنیم حالا حاج عاکف؟ دستورت چیه؟

+ بهت میگم. فعلا صبرکن. ببینم عاصف این هتلی که ما توش مستقر بودیم چندتا در ورودی داره؟

- دوتا. چطور.

  • ۷۴۶ نمایش | میـMiRـرزا

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

همونطور که نشسته بودیم، دیدم یه شخصی با تیپ خاصی و عینک دودی وارد لابی هتل شد. رفت یه سمتی نشست. شک کردم تامی برایان باشه یا نه. خسرو مشغول خوندن روزنامه بود،‌ و هم ردیفِ صندلی من نشسته بود. آروم بهش گفتم:

  • ۸۲۰ نمایش | میـMiRـرزا

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

خسرو گفت:

- آره میشناسمش. اما من این همه سال باهاش کار کردم و طبق این چیزایی که شما گفتید، اون این روزا داره با دستگاههای مخربی که داره از طریق سیگنالهای مزاحم و منفی برای اون ماهواره آماده پرتاب توی ایران کار میکنه.

  • ۸۵۳ نمایش | میـMiRـرزا
مهربانستان
آخرین نظرات