مهربانستان

در حال حاضر اینجا دفتریست که مَسندی شده تا نگاره‌های من ثبت شوند!

مهربانستان

در حال حاضر اینجا دفتریست که مَسندی شده تا نگاره‌های من ثبت شوند!

مهربانم آرزوست!...

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

- چیکار کنیم حالا حاج عاکف؟ دستورت چیه؟

+ بهت میگم. فعلا صبرکن. ببینم عاصف این هتلی که ما توش مستقر بودیم چندتا در ورودی داره؟

- دوتا. چطور.


فهرست - قسمت قبل


+ شک ندارم با اونی که رفتند بیرون، اون پسره رانندش نبوده. تامی برایان راننده دیگه ای هم داشت و اون یکی که باهاش اومد توی هتل، بعد از رفتن به بیرون فوری ازش جدا شد و از در دوم برگشت داخل و تا من برم بالا فوری رفت و خسر رو کشت. ببین عاصف چی میگم، فوری آدرس هتل محل اقامت تامی برایان و بفرست برام. سعی کن شماره اتاقش و دقیق برام پیدا کنی.

- چشم. یا علی

حدود یک ربع بعد عاصف عبدالزهراء از طریق کد، آدرسش و برام فرستاد.

حدود بیست و پنج دقیقه از این هتل تا اون هتل با تاکسی طول کشید برسم. وقتی رسیدم زنگ زدم به عاصف و گفتم:

+ کجایی؟ من الآن روبروی هتلی که آدرسش و کد کردی هستم.

- حاجی کنارش یه پاساژ داره. میبینی؟

+ وایسا. بزار ببینم. آها. آره، الآن دیدم.

- کنارشم یه کوچه داره. 20 متر که داخل کوچه اومدی یه قهوه خونه داره. داخل قهوه خونه نشستم.

+ چرا اونجایی تو. مگه نگفتم چشم بر ندار از اون حیوون.

- عاکف جان، از حسین احمدی که ما رو به هم جوش داد کمک گرفتم. صلاح نبود من دیگه جلوی هتل بایستم. اون حواسش به ورود و خروج هست. من توی قهوه خونه موندم تا تو بیای.

+ بیا بیرون قهوه خونه.

- باشه دارم میام.

رفتم داخل کوچه و نزدیک قهوه خونه که رسیدم، همزمان عاصف هم اومد بیرون. حدود دو دقیقه صحبت کردیم و چندتا مورد و بررسی کردیم.

موقعی که داشت میرفت صداش زدم و با یک نمایش کوتاه، هم دیگه رو بغل کردیم و یه صدا خفه کن هم یواشکی گذاشت توی جیبم و گفت: «شاید نیازت شد بی سرو صدا تر و پر زورتر کارت و تموم کنی و حذفش کنی.»

از زرنگی عاصف حال کردم. خوشم میومد زرنگه. واقعا دوسش داشتم.

از توی کوچه برگشتیم سمت خیابون و به عاصف گفتم:

+ شماره اتاقش چنده؟

- اتاق 640 طبقه نهم.

+ من میرم بالا. ماشین و اینجا بزار. به نظرم یه تاکسی بگیر برگرد همون هتل و دوباره بررسی کن ببین اونجا دوتا در ورودی داشته دقیقا؟

- آره بابا. بهت گفتم که.

+ عاصصصففف. برو دوباره همه چیزو بررسی کن. ضمنا به هیچ عنوان سمت اتاق نمیری. جنازه خسرو رو خدمه اون هتل خودشون پیدا میکنن و میفهمن بالأخره. با سفارت ایران هماهنگ میکنیم که جنازش و تحویل بگیرن و بفرستند ایران. من دارم میرم بالا سراغ تامی برایان. فقط تا گند اون هتل در نیومده و مامور بازار نشده، برو بررسی کن. ضمنا حسین احمدی رو از این منطقه دورش کن. بگو بره سر موقعیت خودش.

سوییچ ماشین و داد بهم و با یه تاکسی رفت سمت هتلی که توش بودیم و اون اتفاقات افتاده بود. من رفتم توی هتل. به هر زحمتی بود، تونستم یه پولی بدم به یکی از خدمه های اونجا و برم بالا. هم عاصف پول زیادی داد بهشون و هم من. به پول ایران عاصف حدود یک میلیون داد تا طبقه و شماره اتاق تامی برایان و در بیاره. و من هم به پول ایران حدود دو میلیون و دویست هزار تومن دادم تا بتونم برم بالا و از همه مهمتر اینکه دوربین اون طبقه رو خاموش کنه اون مسئول هتل تا چیزی ازم ثبت نشه.

نکته: همونطور که در جاهای دیگه هم بهتون قبلا و مستند داستانی امنیتی عاکف سری اول گفتم، ما دلال اقتصادی داریم، دلال اطلاعاتی هم داریم و پول میدیم و‌ آمار دشمن و میگیریم. دقیقا کاری که در مورد عبدالمالک ریگی شد. بگذریم.

رفتم بالا و مستقیم رفتم سمت اتاق تامی برایان. دیدم یکی از اتاقش داره میاد بیرون که شیشه های مشروب دستش هست. دقت کردم دیدم خدمه هتل بود. خودم و یه کم مشغول کردم تا از اونجا بره. در رو که بست و رفت و از اون طبقه دور شد، به هزار زحمت در رو با آموزشایی که دیده بودم سیستم کامپیوتریش و ریختم بهم و باز کردم آروم.

خیلی آروم رفتم داخل.

ادامه دارد ...


کپی و هرگونه استفاده (تاکید میکنیم هرگونه استفاده) از این مستند داستانی امنیتی فقط باذکر منبع و لینک کانال تلگرام و ایتا و‌ سروش (خیمه گاه ولایت) که در پایین درج شده است مجاز می باشد وگرنه قابل پیگیری و‌شکایت خواهد بود و‌ از لحاظ شرعی پیگرد الهی دارد.

  • تلگرام: https://telegram.me/kheymegahevelayat_ir1
  • اِیتا: http://eitaa.com/kheymegahevelayat
  • سروش: http://sapp.ir/kheymegahevelayat
  • ۹۷/۰۹/۲۵
  • ۷۴۶ نمایش | میـMiRـرزا

رمان امنیتی

مستند داستانی امنیتی عاکف

نظرات (۰)

نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
مهربانستان
آخرین نظرات