مستند داستانی امنیتی عاکف - سری دوم - قسمت 15
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
بهش گفتم:
خسرو، من خیلی تلاش کردم حکم اعدامت لغو بشه. باور کن خیلی تلاش کردم. خواستم بمونی توی زندان تا آخر عمرت ولی در عوض حداقل اعدام نشی. زندان موندنت از اعدام شدنت بهتر بود. الانم قبل اینکه بیام اینجا، با مقامات بالاتر حرف زدم تا بخاطر کمکهایی که بهمون در حل بعضی پرونده ها کردی، برای مجازاتت تخفیف بگیرم.
خسرو گفت:
- عاکف خان، من خودمم شک دارم هنوز جک اندرسون همون تامی برایان هست یا نه. باور کن راست میگم. چون خودم دو سه بار بیشتر ندیدمش. ضمنا گفتی میخوای کمک کنی اما دفعه ی قبل هم که واسطه شدم تا تشکیلات اطلاعاتی امنیتی ایران، بتونه سَمیر رو که جاسوس آمریکا و فرانسه بود و شناسایی کنن، همین و بهم گفتی.
+ خودتم میدونی سر قولم موندم و پاش ایستادم. و هنوزم دارم تلاش میکنم.
- باشه. مهم نیست دیگه. ولی من مرگ و بیشتر ترجیح میدم. اما در مورد این قطعه پی ان دی که شما گفتی، باید بگم پی ان دی رو شرکت عطا هم داره.
+ میدونیم شرکت عطا هم داره. اما سیگنالایی که شرکت عطا بر علیه سیگنالای مزاحم دشمن میفرسته، سیگنالاش خیلی پایینه. دم و دستگاه های سیستم جَمینگ شرکت عطا پاسخگوی این مشکلات نیست. نمیتونه سیگنالای مزاحمی که دشمن میفرسته رو شناسایی کنه و متاسفانه روی سیستم ماهواره ای که میخواد به فضا پرتاب بشه تاثیر میزاره.
- حالا چه اصراریه از تامی برایان بگیرید قطعه رو.؟
مکثی کردم و بلند شدم از روی صندلی و اومدم نزدیکش ایستادم و نگاه کردم بهش و میخ شدم توی چشماش.
بخاطر فوقِ سری و محرمانه بودن قضیه جوابش و ندادم. فقط گفتم:
+ هوففففففففف. ببین خسرو زیادی داری سوال میکنی. ما زیاد وقت نداریم. ماهواره باید تا چند روز آینده پرتاب بشه. ضمنا یادت باشه، تو خیلی خوش شانس بودی که اعدامت لغو شده. بگذریم از اینا، چون وقت نیست که بخوام به خوش شانسی تو بپردازم.
ببین خسرو جمشیدی، ما از طریق منابع خودمون توی ترکیه باخبر شدیم با حمایت تامی برایان، یه سیستم جمینگ وارد شده توی خاک ایران، تا سیگنالهای تخریبی بفرسته و جلوی پرتاب ماهواره گرفته بشه. ما دنبال دوتا موردیم.
یکی اینکه اون قطعه اصلی رو که اروپایی ها پولش رو از جمهوری اسلامی گرفتن ولی ندادن رو؛ بهمون بده، و یکی هم این که بدونیم چطوری وارد شده و توسط کدوم خائن و آشغال داخلی وارد شده، و تو هم شک نکن که چه کمک بکنی به ما و چه کمک نکنی، منه عاکف سلیمانی، پیداش میکنم اون آدم رو. مورد سومم هست که بهت مربوط نمیشه. ضمنا اونا میخوان هم سیستم هدایتگر موشک و از کار بندازن، و هم تِلِمِترییِه ماهواره رو از کار بندازن و بسوزونن. اگه این قطعه رو نتونیم بدست بیاریم، همه چیز به هم میریزه. میفهمی که؟
اینم بهت بگم، اگه به هم بریزه منم به هم میریزم. و اگر منم به هم بریزم، خدای محمد و آل محمد جد و آبادت و میگیره. چون من دیگه رحم نمیکنم به کسی. اونوقت بر ضرر توعه. تو توی شرکت اینا کار کردی و مطلع هستی از این مسائل.
- به یه شرطی قبول میکنم.
عصبی شدم ولی خونسردیم و حفظ کردم. بهش گفتم:
+ خسرو !!!!! تو الان توی موقعیتی نیستی که برای سیستم اطلاعاتی_امنیتی ایران شرط تعیین کنی. خواهشا درک کن.
- ولی توی موقعیتی هستم که انتخاب کنم.
مکثی کردم و حدود 10 تا 15 ثانیه به جملش فکر کردم ، دیدم که راست میگه. میتونه کمک نکنه به جمهوری اسلامی. البته اگر کمک نمیکرد باید دوباره میرفت بالای دار. چون ما میخواستیم با یه تیر سه نشون بزنیم. اول اینکه به هدف خودمون برسیم و حقمون و بگیریم. دوم اینکه به سیستم اطلاعاتی_امنیتی آمریکا و اسراییل ضربه بزنیم و سوم اینکه به خسرو جمشیدی فرصت توبه بدیم. چون روش و عقائد انقلاب اسلامی کشورمون اینه که راه بازگشت به مسیرالهی رو باز میزاره برای متهمین تا توبه کنن و به سمت خدا و مسیرحق برگردند.
بعد از این مکث 10 پونزده ثانیه ای، بهش گفتم:
ادامه دارد ...
کپی و هرگونه استفاده (تاکید میکنیم هرگونه استفاده) از این مستند داستانی امنیتی فقط باذکر منبع و لینک کانال تلگرام و ایتا و سروش (خیمه گاه ولایت) که در پایین درج شده است مجاز می باشد وگرنه قابل پیگیری وشکایت خواهد بود و از لحاظ شرعی پیگرد الهی دارد.
- تلگرام: https://telegram.me/kheymegahevelayat_ir1
- اِیتا: http://eitaa.com/kheymegahevelayat
- سروش: http://sapp.ir/kheymegahevelayat