مستند داستانی امنیتی عاکف - سری دوم - قسمت 10
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
خب الآن بهم بگو ربطش به خسرو جمشیدی چیه؟
- آهااااا. آفرین. ربطش اینه که میخوایم از طریق همون آدمایی که خسرو براشون کار میکرد و اطلاعات مربوط به دانشمندامون و موفقیت ها و جهش های علمی ما رو به غرب میداد، بتونیم قطعه رو بگیریم. چون پول و گرفتن و بخاطر مسائل مربوط به تحریم دارن دور میزنن ما رو، و سرمون و کلاه گذاشتن. البته این بهانه هست و اصل قضیه چیزی دیگس. اون شرکت یه شرکت جاسوسی هست.
+ حاجی تو خودتم میدونی من آدمی هستم تا یه چیزی رو تموم نکنم ول نمیکنم و میرم تا تهش. اما این غیر ممکنه، ما چطور میخوایم بگیریم قطعه رو؟
- تو با خسرو میرید اونور!
+ حاجی شوخیت گرفته؟ من یه جاسوس و همراه خودم ببرم اونجا که چی بشه. فکر مسائل امنیتی نیستید؟
- هستیم. هممون هستیم. هم من و هم مقامات بالاتر از من. ولی ما قراره فدای مردم بشیم. فدای پیشرفت کشور. فدای سرمایه های ملیمون. ما نمیتونیم استعداد جوونامون و کور کنیم.
+ همش درسته حاج کاظم ولی این نشدنیه بنظرم که من یه جاسوس و ببرم همراه خودم یه کشور دیگه که دنبال اون قطعه بگردم. من از زندان(.) تا اینجا، بدونِ حتی یه ماشینِ سایه یا همون رهگیری، جناب خسرو جمشیدی که جاسوس آمریکا هست و با عاصف از توی بیابون برداشتیم اومدیم اینجا، خب کَکَمَم نگزید. چون کارمه. چون تجربه دارم و می دونم چیکار کنم. ولی الآن ببرمش یه کشور دیگه؟ مگه میشه؟ بحث من نیست، بحث اینه که این یارو مشکل ساز میشه. داریم الکی میریم توی مرداب با دست خودمون. کدوم عقل سلیمی این رو قبول میکنه که مقامات بالاتر عقلشون این و قبول میکنه.؟! من کجا برم دنبال قطعه بگردم؟
- دستت درد نکنه. حالا هیچ کی نمیفهمه و عقل نداره؟
+ من این و گفتم؟ من میگم خطرناکه.
- خب کارما همینه. خطرناکه. بعدشم قرار نیست بگردی. قراره ما اونا رو بیاریم سر قرار توسط عوامل نفوذیمون. اگرم نیومدن سر قرار، بچه های ما مرحله دومش و شناسایی کردند و میدونن چیکار کنند. شخصی هم که قراره باهاش رو در رو بشید محل جلسات و اختفاش و کشف کردیم.
+ حاجی باید جلسه بزاریم با کارشناسای امور اطلاعاتی. اینطور نمیشه.
- عجب آدمی هستی. میگم میشه.
+ باشه. میشه. خدا قوت.
- پاشو بینیم بابا. مسخره بازی در نیار. برو بازجوییش کن.
+ حاجی طرف داشته اعدام میشده. یعنی پروندش بسته شده و ما تحویلش دادیم و حکمش صادر شده. یعنی چیزی برای گفتن دیگه نداشت و فهمیدیم جاسوسه. من بارها این و تخلیه اطلاعاتی کردمش. من 9 مرحله این و بازجویی کردم شخصا. سه بار محمدی این و بازجویی کرد. یه بار خود شما. یعنی 13 مرحله بازجویی شده.
- میدونم. عاکف بلند شو برو دست و روت بشور بیا یه چیزی مهمتر بگم. تا بیای من میرم اتاقم. چای و میریزم بیا اون اتاق.
بلند شدم رفتم صورتم و شستم و تجدید وضو کردم و رفتم اتاق حاج کاظم توی همون خونه امن.
نشستیم و سر حرف و باز کرد:
- عاکف راستش و بخوای یه موضوعی رو بهت نگفتم. فقط در حد فرضیه و حدس و اینا هست. ما احساس میکنیم اون جک اندرسون که رابط بود و قرار بود قطعه پی ان دی رو بهمون بده، اما حالا دورمون زدن، اون لعنتی همون تامی بِرایان هست که خسرو براش کار میکرد.
من ک داشتم از تعجب سنگ کوب میکردم با این حرف، چشمام و از تعجب در آوردم و گفتم:
+ چیییییی؟؟؟!!! حاجی یعنی تامی برایان افسر سی آی ای که مسئول میز مشترک آمریکا و اسراییل علیه برنامه های امنیتی و علمی ایران در واشنگتن هست؟؟؟
- آره عاکف.
+ خیلی دوست دارم ببینمش. بدونم کیه این افسر اطلاعاتی مشترک آمریکا و اسراییل که اینقدر قصد ضربه زدن به ایران و داشته و هنوزم داره . اما، ما فقط ازش یه اسم داریم. حتی تصویرشم نداریم.
- آره.اما بچه های ما به تصویرشم تا حدودی رسیدن. گفتم که. محل مخفی شدن و جلساتشم کشف کردیم. اما مهمتر از همه این مسائل، چیزایی هست که الان بهت میگم. اون و تیمش دوبار به بچه های تشکیلات ما ضربه زدن. اکبری و میشناسی که؟ یه مدت برون مرزی بود و الان رفته واحد ضد جاسوسی؟
+ آره. اتفاقا همسایه مادرم اینا بود یه مدت. با هم تا حدودی صمیمی هستیم.
- اکبری رو چندسال قبل توی باکو همینا زده بودن مجروحش کردن که خدا رو شکر تونست در بره از دستشون. منابع ما امسال متوجه شدن که کار ...
ادامه دارد ...
کپی و هرگونه استفاده (تاکید میکنیم هرگونه استفاده) از این مستند داستانی امنیتی فقط باذکر منبع و لینک کانال تلگرام و ایتا و سروش (خیمه گاه ولایت) که در پایین درج شده است مجاز می باشد وگرنه قابل پیگیری وشکایت خواهد بود و از لحاظ شرعی پیگرد الهی دارد.
- تلگرام: https://telegram.me/kheymegahevelayat_ir1
- اِیتا: http://eitaa.com/kheymegahevelayat
- سروش: http://sapp.ir/kheymegahevelayat