بالاترین مصیبتی که بر اسلام وارد شد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
به مناسبت برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی اول تیر در مسجد شیخ انصاری در شهر نجف شروع به صحبت کرد!
موضوع صحبتهایش پیرامون مشکلات اقتصادی مردم و برگزاری جشنهای شاهنشاهی و وجوب قیام علما بود...
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیممن احساس تکلیف میکنم که در بعضی از فرصتها تذکراتی راجع به گرفتاری مسلمین به آقایان بدهم؛ شاید آقایان هم برای خودشان احساس تکلیف کنند، و شاید در صدد برآیند که آن اندازهای که میتوانند کمک کنند به برادران مسْلمشان ولو کمک به نحو تبلیغ باشد، کمک به نحو تلگراف و کاغذ باشد.
بعد از مقدمه سراغ تاریخ رفت تا عبرتی مهم را بازخوانی کند تا شاید اهمیت قضیه به جان نشیند!
کمی نگذشته بود که جملهای گفت با این کلمات:
بالاترین مصیبتی که بر اسلام وارد شد، همین مصیبت سلب حکومت از حضرت امیر -سلام الله علیه- بود؛ و عزای او از عزای کربلا بالاتر.
بار اول کمی بهم برخورد! چون آنچنان قضیه کربلا را برایم محکم کاری کرده بودند که یقین داشتم بیشترین ضربهای که بر پیکره اسلام وارد شده، ماجرای کربلا بود با آن همه جنایتی که در حق پسر فاطمه و اولاد رسول الله داشتند.
ولی سید سخن از جای دیگری میگفت!
شاهد را برو روی فردی آورد که ملقب به اولین مظلوم هست. ولی فکر نمیکردم که علاوه بر اولین مظلوم، شدیدترین مظلوم هم واقع شده.
سید ادامه داد ...
بالاترین مصیبتی که بر اسلام وارد شد، همین مصیبت سلب حکومت از حضرت امیر - سلام الله علیه - بود؛ و عزای او از عزای کربلا بالاتر. مصیبت وارده بر امیرالمؤمنین و بر اسلام بالاتر است از آن مصیبتی که بر سید الشهداء - سلام الله علیه - وارد شد. اعظمِ مصیبتها این مصیبت است که نگذاشتند مردم بفهمند اسلام یعنی چه. اسلام حالا هم به حال ابهام دارد زندگی میکند. الآن هم مبهم است. الآن هم نمیدانند مردم که معنی اسلام چیست، حکومت اسلامی چیست، اسلام چه میخواسته بکند، چه برنامهای اسلام داشته است در حکومتش. این پنج سال حکومت، یا پنج - شش سال حکومت حضرت امیر، این با همه گرفتاریهایی که بوده است و با همه زحمتهایی که از برای حضرت امیر فراهم شد، سلبش عزای بزرگ است. و همین [دوره] پنج ساله و شش ساله، مسلمین تا به آخر باید برایش جشن بگیرند؛ جشن برای عدالت، جشن برای بسط عدالت، جشن برای حکومتی که اگر چنانچه در یک طرف از مملکتش، در یک جای از مملکتش، برای یک معاهد - یک زن معاهد - یک زحمت پیش بیاید، یک خلخال از پای او درآورند، حضرت، این حاکم، این رئیس ملت، آرزوی مرگ بکند، که مرگ برای من - مثلاً - بالاتر از این است که در مملکت من یک نفر زنی که معاهد هست خلخال را از پایش درآورند. این حکومتْ حکومتی است که در رفتنش مردم باید به عزا و سوگواری بنشینند؛ و برای همان پنج روز و پنج ساله حکومتش باید جشن بگیرند؛ جشن برای عدالت، جشن برای خدا، جشن برای اینکه این حاکم حاکمی است که با ملت یکرنگ است بلکه سطحش پایینتر است در زندگی؛ سطح روحیاش بالاتر از همه آفاق است، و سطح زندگیاش پایینتر است از همه ملت.
نمیدونم چرا ذهنم به مناظرات ریاست جمهوری دور یازدهم افتاد!
منبع: حضرت روح الله
- ۹۷/۰۸/۲۰