مستند داستانی امنیتی عاکف - قسمت هفدهم

بسم الله الرحمن الرحیم
#مستند_داستانی_عاکف قسمت هِفدهم

حق پرست ادامه داد...

نفر پنجم رو خدمتتون باید عرض کنم که اسمش:
داگلاس فرناندز هست و متولد سال 1962 هست.
تابعیت این جاسوسی که دستگیر کردیم مالزیایی هست.

مستند داستانی امنیتی عاکف - قسمت شانزدهم

بسم الله الرحمن الرحیم
#مستند_داستانی_عاکف قسمت شانزدهم

حق پرست شروع کرد قرآن وگرفت و 5 آیه از قرآن و به صورت ترتیل خوند. بعد از قرائتش صلوات فرستادیم و شروع کرد جلسه رو.

_بسم الله الرحمن الرحیم

سقف جلسه،35 دقیقه. برادران محترم خوب توجه کنند.

مستند داستانی امنیتی عاکف - قسمت پانزدهم

بسم الله الرحمن الرحیم
#مستند_داستانی_عاکف قسمت پانزدهم

+خب من الان تکلیفم چیه؟

_شما رو برای جلسه مشترک معاونت ما، با واحد ضدجاسوسی خبرتون میکنم.

خداحافظی کردیم و چنددیقه بعدش، شخصا خودش تماس گرفت و گفت:

ساعت 9:35 دقیقه باش اتاقم.

مستند داستانی امنیتی عاکف - قسمت چهاردهم

بسم الله الرحمن الرحیم
#مستند_داستانی_عاکف قسمت چهاردهم

زنگ زدم ، به عاصف، گفتم:

+ چطوری سیدعاصف عبدالزهراء، خوبی دادا؟

_ به مرحمتِ شما...

مستند داستانی امنیتی عاکف - قسمت سیزدهم

بسم الله الرحمن الرحیم
#مستند_داستانی_عاکف قسمت سیزدهم

ساعت7 شده بود. نفهمیدم چه طوری گذشت.

دیدم موبایلم زنگ خورد. حاج کاظم بود.

_سلام پسر چطوری

+سلاااام حاج آقا جون

مستند داستانی امنیتی عاکف - قسمت دوازدهم

بسم الله الرحمن الرحیم
#مستند_داستانی_عاکف قسمت دوازدهم

حرکت کردیم اومدیم تا دمِ در حیاط که بهم گفت:

_ بیرون نیا. فقط یه لحظه سرت و بیار بیرون سمت راست کوچه جلوی L90 اون سمند و که مشکی هست ببینش!!! توش محافظات هستند.لحظه به لحظه مراقِبِت هستند. خیالت تخت. دوتا تیم دونفره هستند. ساعتاشونم خودشون عوض میکنندو هماهنگن. تیم دومت فردا بهت اضافه میشه. یا توی اداره میبینیشون یا هرجایی که هستی بهت ملحق میشن. من باید برم فعلا یاعلی.