بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
سر اذون تازه رسیدم باب الجواد. دیدم اگه بخوام برم سمت آسایشگاه دیر میشه و بچه ها برای نماز جماعت صبر نمیکنن و از طرف دیگه از نماز جماعت توی صحن هم جا میمونم.
گفتم همینجا توی صحن جامع رضوی نمازم رو به جماعت میخونم.
نیت کردم و نماز مغرب رو شروع کردیم.
قبل از شروع نماز مکبر، امام جماعت رو معرفی میکنه ولی من طبق معمول حواسم نبود.
همین که امام جماعت تکبیرة الاحرام رو گفتم و نماز رو شروع کردم، از لهجه شیرین و لحن باصفاشون فهمیدم که حاج آقا راشد یزدی امام جماعت هستن.
نماز اول تموم شد.
یک بین الصلاتین مختصر و تعقیبات، آماده شدیم برای نماز عشاء ...
نماز دوم هم تموم شد یکی از خدام پرید پشت میکروفن و شروع کرد به خوندن زیارت امین الله
منم دیدم اگه بخوام امین الله رو هم با جماعت بخونم، دیر میشه و به موقع سر شیفت حاضر نمیشم.
این شد که بلند بشم و بدو بدو برم و بشینم کنار حاج آقا
سرشون پایین بود و داشتن تعقیبات نماز عشا رو میخوندن
- پرسیدم حاج آقا فرصت دارین سوالی بپرسم؟
+ سوالت رو بپرس من که همینجا هستم!
و شروع کردم یه سری مشکلات شخصیم رو براشون توضیح دادم
دو دقیقه بیشتر طول نکشید که سرشو بلند کرد و با اون چشمای باصفاش نگام کرد و گفت:
+ اگر خیر دنیا و آخرت رو میخوای به اینا عمل کن:
- نماز اول وقت
- سوره یاسین
- [متاسفانه چون خیلی گذشته سومیش رو یادم رفته!]